جلال ژاله
در هر کجا که هستی دست هایت سرد است
محبت هایت رویایی اما ریایی است
دیگر اسمت را با صدای لرزانم صدا نمیزنم 
به چهره ات با بیچارگی نگاه نمی کنم
در هر کجا که باشی نگاهت تحقیرم می کند
قلب های تهی از غم را پر آوازه می کند
در هرکجا که باشی چشم هایت سرد و خشک است 
در وعده هایت شادی هایی دروغین سرازیر است
اما واژه های من تلخ و پر درد است
در هر کجا که باشم به گریه هایم عادت می کنم
نه به لبخند لبانت، نه به وعده های فردایت
در هر کجا که باشی با شرم می خندی با شرم وعده می دهی
میثاقم هرچه باشد روی چشم می گذاری اما تو
در وهمی که می گویی لبخندت درمان دردهای من است
در هر کجا که باشی، لبخندت بدتر از درد های من است
در هر جایی که باشم، حسرت هایم مظلوم نمایی می کنند
گمان می کنم که هست آدمیت کمی در آنها اما تو
در هر کجایی که باشی ظالمی و ظلم می کنی آنگاه که گویی مهربانی می کنی
شرمنده این چرخ و این فلک که گدایی می کنم
از خجل روی توست، که کنارت خدایی می کنم
من از لطف ماه و ستاره روشنایی می بینم
از ظلمت چشمان تو فقط سیاهی می بینم
در هر کجا که باشی خاطره می سازی
از درد و محنت این کودکان یک سلفی به جا می گذاری
گرچه امید می سازی اما
بذر می کاری و آب نمی پاشی 
میدانم که فقط شکلت شکل آدمیان است
و این افلیج شده عشق است که در دل پنهان است
آن زمان که دل آگاه شود
وای که بر تو چه بگذرد
گرچه شاید چشم هایت را ببندی
و این مفلسی را آنگونه که باید نبینی
#جلال_ژاله
در هر کجا که باشی


محمدجلال ژاله باشی ,هایت ,استدر ,وعده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

باشگاه رزمی فرهنگی ووشو موعود دهدشت بروزکده Monicayo95 site دانلود فیلم و انیمیشن و سریال های ایرانی در iran-film193 هیات منتظران حضرت مهدی(عج)شهراندیشه رونق تولید ملی انجنیری - ساختمان بازی سرگرمی شایان کرامت الان بخر تحویل بگیر